10 بازی ویدیویی که هیچکس تاکنون موفق به اتمام آنها نشده است
10 بازی ویدیویی که هیچکس تاکنون موفق به اتمام آنها نشده است
- 10 بازی ویدیویی که هیچکس تاکنون موفق به اتمام آنها نشده است
برترینها: این روزها، ارزش یک بازی ویدیویی بر اساس زمانی تعیین میشود که میتواند شما را به طور مداوم به خود مشغول سازد. در حالی که بازیهایی مانند The Order: 1886 ممکن است از ما بخواهند چند ده دلار برای چیزی بپردازیم که اتمام آن به ندرت بیش از 10 ساعت به طول میانجامد، تعداد زیادی بازی ویدیویی دیگر وجود دارند که پایانی برای آنها متصور نیستیم.
در واقع اصلاً برای برخی بازیها غیرمعمول نیست که زمان زیادی را از بازی کنندگان خود درخواست کرده و کمالگراهای عرصه گیمینگ نیز سعی دارند یک تجربه صددرصدی را داشته باشند. با این وجود حتی یک چیز خوب نیز گاهی صدای گیمرها را در میآورد، زیرا پس از صدها ساعت بازی نیز نمیتوان به پایان یا حتی نیمه راه آنها رسید.
در این گونه بازیها ممکن است به هر دلیلی نتوانیم هیچگاه پایان بازی را تجربه کنیم، اما نهایت لذت را در مسیر طولانی بازی خواهیم داشت. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با زمانبرترین بازیهای ویدیویی که تاکنون کسی موفق به اتمام آنها نشده آشنا کنیم.
10. Assassin"s Creed: Unity
وقتی که سری Assassin"s Creed در سال 2007 از راه رسید، مورد استقبال گیمرها و منتقدین دنیای بازیهای ویدیویی قرار گرفت. بعد از آن نوبت به معرفی یک شخصیت جدید به نام ایزیو رسید که با هر عنوان قویتر و جذابتر از قبل میشد. در هر قسمت ایدههای تازهای ارائه شده، اما بعد از مدتی این موضوع به آشفتگی و ابهام کشیده شد.
زمانی که Assassin"s Creed: Unity منتشر شد، ظاهراً کمپانی Ubisoft به مرحلهای رسیده بود که از محتوای فرمول سری بازی خود راضی بوده و آن را در قالب یک دسته قابل بازیابی ارائه دادند. تمامی کلیشهها و ترفندهای کلاسیک بازی Assassin"s Creed در قالب یک بسته ریخته شده و گیمرها میتوانستند توان و تجربه نهایی خود را نشان دهند.
اگر چه شاید شما آنقدر صبور بودید که بتوانید داستان اصلی را تمام کنید، اما احتمال این که توانسته باشید تمامی رازهای زمین بازی پاریسی فیلم را درک و تجربه کرده باشید بسیار اندک است، بیشتر به این دلیل که نقشه نسخه Assassin"s Creed: Unity یکی از شلوغترین و پیچیدهترینهای تاریخ دنیای بازی بود. گزینههای پنهان و چالشهای فراوان در هر گوشهای از فضای بازی دیده میشد، کوچهها و خیابانهای متعدد، و دستیابی به همه چیز در این بازی چیزی بود که به یک تعهد خارج از توان انسانی نیاز داشت.
9. Tony Hawk"s Underground
در اواسط دهه 2000، اکثریت مخاطبان تازهترین نسخه بازی Tony Hawk"s به احتمال فراوان از هیچ چیزی به اندازه زندگی در دنیای شخصیت بازی خود و تبدیل شدن به یک ستاره بینالمللی دنیای اسکیت لذت نمیبردند. سفر در سراسر دنیا برای حضور در مسابقات متعدد و چالشهای هیجانانگیز رویایی بود که اکنون میسر شده، اما رسیدن به اهداف اصلی و پایانی تنها چیزی نبود که در این بازی ارائه میشد.
پیشرفت کردن در هر مرحله به توانایی گیمر در تمام کردن تعداد کافی از چالشهای پیشنیاز وابسته بوده، که شامل اجرای ترفندهای ماهرانه در هر نقطه خاص تا استفاده از مهارتها برای جمعآوری تکهها خرد شده اسکیت دیگران متفاوت بود. برخی از این چالشها آنقدر دشوار بود که اکثر بازیکنها ترجیح میدادند برای پیش رفتن در بازی به سراغ چالشها و گزینههای آسانتر بروند.
جمعآوری تمام اقلام پنهان و عبور کردن از سختترین چالشها بسیار دشوار بود و بخش عمدهای از اهداف و دستاوردهایی که در هر مرحله خاص ارائه میشد آنقدر دست نیافتنی بود که رسیدن به رکورد 100 درصد موفقیت در این بازی را بسیار دور از دسترس نگه میداشت.
8. Minecraft
علیرغم اینکه آن را یک بازی مربوط به نسلهای جوان و گیمرهای تفریحی و غیردائمی میداند، اما Minecraft هنوز هم دارای مخاطبان متنوعی از لحاظ سنی است. به عنوان یک بازی شبیه جعبه شن در دقیقترین معنای خود، جای تعجب ندارد شاهد این باشیم که این بازی به مصرف وقت طرفداران خود ادامه میدهد. با کمترین میزان راهنمایی در اولین تجربه آشنایی خود با این بازی، Minecraft به شما آزادی عملی میدهد که در بازیهای امروزی به ندرت دیده میشود.
با این وجود میدانیم که این موضوع به تنهایی به معنای تضمین دوام این شرایط نیست. در یک سناریو شبیه ماجرای مرغ و تخم مرغ، Minecraft نیز برای بازیکنان خود پایانی نداشته و همچنان بر طرفداران آن افزوده میشود. تولیدات حیرتانگیز جامعه Minecraft نیز بسیار قابل توجه است؛ هر بار که کسی Death Star یا Minas Tirith را بازآفرینی میکند، یک نفر دیگر آمده و سعی میکند در به پایان رساندن آن به اوج برسد.
آزادی دارای قابلیت تغییر این بازی به بازیکنان اجازه میدهد هر کاری که به ذهنشان خطور میکنند را بتوانند انجام دهند و این بازیگران نیز به نوبه خود همدیگر را تحریک میکنند که بارها و بارها برگردند و سعی در تغییر تجربیات خود داشته باشند و این چرخه بیپایان زندگی است.
7. Star Wars: Knights of the Old Republic
داستان بازیکن.محور Star Wars: Knights of the Old Republic بازی چنان جذاب و حیرتانگیز است که براحتی میتوان در جریان آن به شکل ترسناکی غرق شد. بعد از مدتی، وقتی که آرامش برقرار شد و به یک گام دوستداشتنی رسید، ناگهان درخواهید یافت که این بخش از کهکشان تا چه اندازه وسیع و پر از شخصیت است. کشش و جذابیت این فرانچایز بزرگ در سراسر ماجراجوییهای داستان بازی رسوخ کردهو در هر مکان رازها و ایستر اگهای بیشماری برای برملا کردن وجود دارند. وقتی که برای گشت و گذار در مسیر KOTOR وقت میگذارید، احتمالاً تمرکز بر روی کاری که از شما انتظار میرود انجام دهید برایتان سخت خواهد شد.
همچنین مقاومت در برابر وسوسه پیدا کردن رازهای جنگ ستارگان درون این بازی همیشه دشوار باقی میماند. جستجوی کریستالهای منحصربفرد جدید برای Lightsaber یا کاوش دادهها برای رازها و داستانهای بیشتر میتواند شما را وارد یک فضای مجزا، اما بزرگ کرده و شما را از هدف اصلی کلیت ماجرا دور سازد.
6. Monster Hunter
در حالی که بسیاری از تجربههای RPG (رُل پلی یا بازی نقشآفرینی) در دنیای بازی بر اساس پیشبرد آمار و ویژگیها است، سری بازیهای Monster Hunter به شکلی کمی متفاوت کار میکنند. به جای اختصاص نمرات تجربه و رفتن به سطوح بالاتر، بازیکنان در این سری بازی باید زمین را برای مواد و اقلام جدید برای افزایش تجهیزات و توانایی خود مورد کاوش قرار دهند. اما اگر بیم دارید که این مکانیسم متفاوت بخشی از جذابیت و بقای زمانی یک بازی RPG را از بین میبرد کاملاً اشتباه میکنید.
این سبک از تلاش به معنای این است که شخصیت شما در بازی به بهترین بهترینها تبدیل شده و این موضوع بسیار زمانبرتر و چالشبرانگیزتر از مفهوم نرمال خواهد بود. از آنجایی که جایگذاری اقلام در این بازی بر اساس نسبتها و احتمالات متعددی صورت میگیرد، ممکن است روزها طول بکشد تا شما بتوانید به سلاحی دست پیدا کنید که برای مدتها در جستجوی آن بودهاید. Monster Hunter یک بازی است که در آن جمعآوری اقلام مناسب بسیار سختتر از مبارزه با خود مخلوقات ترسناک درون بازی است، اما تا زمانی که به سلاح مورد نظرتان دست پیدا نکنید دست از تلاش و ادامه بازی برنخواهید داشت.
5. Guitar Hero III: Legends of Rock
پدیده بازیهای ویدیویی گروه.محور بین سالهای 2007 تا 2010 در اوج محبوبیت قرار داشت، اما شوربختانه این موفقیت بسیار عمر کوتاهی داشت. برخی از بازیهای دارای این مفهوم هنوز نیز موجود بوده و هیچکدام به پای Guitar Hero III: Legends of Rock نمیرسند. اگر چه وقت زیادی را باید صرف عبور از مراحل این بازی کنید، اما احتمال اینکه به پایان بازی برسید بسیار کم است؛ به ویژه در بخش Expert.
فهرست وسیعی از ترانهها برای کار روی آنها و دشواریهای بسیار برای تست خود در آنها در این بازی وجود دارد که تکمیل تمامی این چالشها را به امری غیرمحتمل تبدیل میسازد. در شرایطی که حتی امکان دانلود آهنگ برای امتداد دادن بازی نیز وجود دارد، ناگهان متوجه میشوید که در یکی از آن تورهای خداحافظی رولینگ استونز شرکت کردهاید. میدانید که پایان ماجرا یک جایی پنهان است، اما رسیدن به آنجا به وقت بسیار زیادی نیاز دارد.
4. Just Cause 2
در حالی که برخی از توسعهدهندگان دنیای بازی موفق میشوند با مجموعهای بزرگ از اقلام و جایزههای منتظر گردآوری شدن، بازیکنان را به درون یک سیاهچاله زمانی بیندازند، کمپانی Avalanche Studios با بازی Just Cause 2 یک تاکتیک جدید ارائه میکند. در این ماجراجویی شبیه جعبه شنی، فعالیتهای بازی بیشتر در مورد میزان کشتارهایی است که میتوانید انجام دهید تا چیزهایی که میتوانید کشف کنید.
بازی Just Cause 2 به شما آزادی میدهد تا در جزیره نظامی شده Panau به جستجو پرداخته و با یک عالمه سلاح و گجتی که در اختیار دارید هر کاری که دوست داشته باشید انجام دهید. اگر چه در صورتی که بخواهید جوایز ویژهای بدست آورید اقلامی برای پیدا کردن و جمعآوری وجود دارد، اما در این بازی همه چیز شما را به سمت هرج و مرج و ویرانگری بیشتر سوق میدهد.
با چالشهایی که از شما میخواهند دستکم یک نمونه از هر خودرو را نابود کرده یا تعداد خاصی از نیروهای دشمن را بکشید، مقدار بیسابقهای از هیجان و جذابیت در بازی Just Cause 2 وجود دارد. تکمیل ماموریتهای روایی به راهی برای دستیابی به سلاحها، پول و مهمات بیشتر تبدیل میشود که به شما اجازه میدهد اهداف اصلی بازی را نادیده گرفته و به سراغ چالشهای ثانویه جذابتر بروید.
3. Sid Meier"s Civilization
نسخههای زیادی از بازیهای استراتژی.محور توانستهاند گیمرها را به درون یک سیاهچاله بیانتها کشانده و ساعتها و روزها وقت آنها را بگیرند، اما هیچکدام به اندازه سری بازیهای Sid Meier"s Civilization زمانبر و درگیر کننده نبودهاند. در این بازیهای افسانهای، بازیکنان به سفرهایی پیچیده برای خلق و تصرف میروند و پیروزی در این ماجراجوییها با چندین رویکرد و استراتژی ممکن است.
این بازی به شما اجازه میدهد با آزادی در انتخاب به این دنیا نزدیک شده، اما دائماً از خود خواهید پرسید که آیا وقت و منابع خود را به بهترین شکل ممکن مورد استفاده قرار دادهای یا خیر. یک لشکرکشی از این بازی را میتوانید به شکلی مشابه و با یک یا دو انتخاب با تغییرات جزئی انجام دهید، اما خیلی زود خود را در مسیری کاملاً متفاوت به سمت پایان خواهید یافت.
امکانها و احتمالات بازی Civilization بسیار فراون هستند. شروع یک لشکرکشی در این بازی در هر ساعتی از روز میتواند کار خطرناکی باشد، زیرا براحتی نمیتوانید دست از ادامه این بازی برداشته و خیلی زود متوجه خواهید شد که یک ساعت را در دنیای بازی غرق بودهاید بدون اینکه از گذر زمان در اطرافتان مطلع بوده باشید.
2. Football Manager
«فقط یک بازی دیگر خواهم کرد» یا «باید با پیروزی این بازی را به پایان برسانم» تنها دو مورد از جملات آشنایی هستند که از گیمرهایی که بازی Football Manager را انجام دادهاند شنیده شده است. این شبیهساز مربیگری در دنیای فوتبال به طور کامل شما را در نقش یک مربی فرو برده و شما را با مسئولیت هر چیزی در این دنیا، از نقل و انتقال بازیکنان و قیمت آنها تا جزئیترین موضوعات در جلسات تمرینی به حال خود رها میکند.
به لطف این واقعیت که بازیهای روز و هفته میتوانند در عرض چند دقیقه انجام شده و به پایان برسند، ساده است فکر کرد که برای موفقیت و پیشرفت در یک فصل لازم نیست وقت زیادی را به مدیریت تیم تخصیص داد. اما همین اشتباه باعث میشود که بعدها در کنفرانس مطبوعاتی به دردسر بیفتید. داستان بازی بسیار ساده به نظر میرسد، اما محتوای واقعی که در کلیت بازی ارائه میشود بسیار عمیق و پیچیده است. این همان چیزی است که پس از برنده شدن در لیگ قهرمانان اروپا با یک تیم بینام و نشان متوجه آن شده و به فکر خواهید رفت که دفعه بعد با چه تیمی این چالش را تجربه کنید.
1. The Elder Scrolls V: Skyrim
با گزارشهای بازیکنانی که از گیر افتادن خود برای هزاران ساعت در دنیای این بازی سخن گفتهاند و اینکه بسیاری هنوز علیرغم فاصله نسلی خود این بازی را انجام میدهند، جای شکی وجود ندارد که بازی The Elder Scrolls V: Skyrim زمانبرترین بازی تمام دوران است. برای شروع، بزرگی و عمق باورنکردنی سرزمین Skyrim برای بازگشتن گیمرها برای دفعات متوالی به این بازی کافیست. حتی بعد از هفتهها و هفتهها انجام این بازی نیز هنوز مکانهای جدید و لوکیشنهای مخفی برای بررسی و گشت و گذار خواهید یافت.
گنجهای درون بازی میتوانند بسیار زیاد باشند و این موضوع که تعداد گنجهای درون این دنیا بیپایان است بیش از پیش شما را به ادامه بازی قانع خواهد کرد. اما علاوه بر جغرافیای Skyrim، خود بازی نیز آنقدر از قابلیت بازی بالایی برخوردار است که میتوان ساعتها بدون احساس سختی و خستگی در آن به سر برد. در هر بار نشستن پای این بازی دستکم 5 ساعت بدون اینکه متوجه گذر زمان باشید به بازی ادامه خواهید داد و در هیچ مرحلهای تجربهای بد و منفی نخواهید داشت. اعتیاد به بازی Skyrim از آن نوعی است که همیشه شما را تحریک میکند و از آن اعتیادهایی است که دوست ندارید درمان شود.
منبع: whatculture